محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات مامانی

2 روز دیگه . . .

سلام عزیزم امروز آخرین روزی هست که تو دل مامانی هستی قرار بود فردا ظهر بیای پیشمون که خانم دکتر وقتشو به صبح تغییر داد یعنی اگر انشاالله مشکلی پیش نیاد فردا صبح شما پیشمون هستی خب گل پسل یه تشکر از  همه اونایی که تو این 9 ماه ما رو تنها نذاشتن و همراهمون بودن بکنیم . تیتراژ پایانی بارداری مامان اول از همه بابایی  که خیلی هوای من و گل پسلی رو تو این مدت داشت. مامان جونی و بابا جونی (بابا ) که هر هفته جویای احوال ما بودند . مامان جونی و بابا جونی (مامان ) که  روزانه من و گل پسلی زحمتشون می دادیم . خاله هاجیک - الی - الیکا - دایی امید و دایی سعید خاله ل...
2 دی 1390

3 روز دیگه . . .

سلام عزیزم فقط 3 روز دیگه از 3 روز هم کمتر به اومدنت باقی مونده دیروز مجدد آخرین مراقبت بارداری رو رفتم پیش خانم دکتر وایشون گفتند همه چیز خوب ونرمال هست از آنجایی که قبلا صحبت کرده بودیم قرار شده بود اگه خودتون تشریف فرما شدید که هیچ اگر نه شنبه مصادف با 3 دی ماه مامانی جهت انجام عمل سزارین به بیمارستان مراجعه کنند  و قرار شد شنبه صبح برسیم خدمتتون کوچولوی ناز مامانی خیلی استرس داره امیدوارم ناناز مامان و بابا به سلامت دنیا بیاد و مشکلی نداشته باشه ...
1 دی 1390